. . . يک تکه آسمان

سفیر سیمرغ، وبلاگ تخصصی ادبیات فارسی

. . . يک تکه آسمان

 خدايا، تو مرا راه نمودي و من بيهودگي را پيشه ساختم ؛ پندم دادي و من سنگدلي ورزيدم ؛ عطاياي نيك دادي و من نافرماني كردم. آن گاه چون آنچه مرا از آن باز داشته بودي ، به من شناساندي و من بدان آگاه شدم، آمرزش طلبيدم و تو مرا بخشودي. سپس دوباره خود را به گناه آلودم تو پرده‌پوشي كردي. پس حمد و ستايش تو را سزد‌اي معبود من.

خود را به درّه‌هاي نيستي درافكندم، و به كوره راه‌هاي نابودي درآمدم، و در آن ميان، خود را با تندبادهاي خشم تو روبرو كردم، و با شعله‌هاي عذابت مواجه گرديديم.
با اين همه، تنها دستاويز من براي رسيدن به تو، يگانه دانستنِ توست، و تنها وسيله من اين است كه هرگز چيزي را در خدايي با تو شريك ندانسته‌ام، و با وجود تو، معبود ديگري نگرفته‌ام، و اينك خود به سويت آمده‌ام، كه تو گريزگاه بدكاراني، و پناهگاه آن كس كه بهره خود را تباه كرده و به تو پناه آورده است‏.‏ ‏


دعاي چهل و نهم صحيفه سجاديه 




:: برچسب‌ها: صحیفیه سجادیه، دعا,
نويسنده : ....